چون نیست هیچ مردی در عشق یار ما را

سجاده زاهدان را درد و قمار ما را

جایی که جان مردان باشد چو گوی گردان

آن نیست جای رندان با آن چکار ما را

گر ساقیان معنی با زاهدان نشینند

می زاهدان ره را درد و خمار ما را

درمانش مخلصان را دردش شکستگان را

شادیش مصلحان را غم یادگار ما را

ای مدعی کجایی تا ملک ما ببینی

کز هرچه بود در ما برداشت یار ما را

آمد خطاب ذوقی از هاتف حقیقت

کای خسته چون بیابی اندوه زار ما را

عطار اندرین ره اندوهگین فروشد

زیرا که او تمام است انده گسار ما را


عطار | سنبور زاهدان ,عطار ,یار ,درد ,ره ,چون ,ما را ,را درد ,را عطار ,یار ما ,درد ومنبع

شعر 005

شعر عطار 004

شعر 003 عطار

شعر 002 عطار

شعر 001 عطار

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پارکت فروشگاه اینترنتی آرشیدا استور سایت بت فوروارد اسامی تایید صلاحیت شدگان مجلس یازدهم دانلود فایل های کمیاب تی تی کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد IMDB تابستون جت پرینتر كاملترين مرجع تخصصي پایان نامه ، پروژه ، مقاله